امیرالمؤمنین علی علیه السلام: مَن کَلَّفَ بالأدَبِ قَلَّت مَساویهِ
امام علی علیه السلام می فرمایند:
کسی که خود را موظف به رعایت ادب کند بدیهایش کاستی می گیرد.
غررالحکم، ح۵۰۹۱
امیرالمؤمنین علی علیه السلام: مَن کَلَّفَ بالأدَبِ قَلَّت مَساویهِ
امام علی علیه السلام می فرمایند:
کسی که خود را موظف به رعایت ادب کند بدیهایش کاستی می گیرد.
غررالحکم، ح۵۰۹۱
سیمای خودم در آینه دیدم باز / دیدم که به چین هزارها ناز و نیاز
گفتم که تا به کی اینقدر ماز و ریاض / آه این دل من گشته پر از آز ریاض
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
اصفهان
سجاد نوروزی "طبیبِ حبیب"
یلدا شکوه پاییز، یلداست اوج پاییز/یلدا خزان پاییز، یلداست غروب پاییز
یلدا فصل پاییز، یلدا قندِ پاییز/یلداِ مهر پاییز، یلدا امید پاییز
یلدا گرم عشقست، یلدا ملال عشقست/یلدا شور صبحست، یلدا شب خداییست
یلدا فروغ پاییز، در وصل فصل سرماست/یلداست قلب پاییز، یلدا فصلِ گرماست
یلدا بُوَد بهانه، یلدای گرم خانه/یلدای شاعرانه، یلدای عارفانه
یلدای فال حافظ، یلدای ختم قرآن/یلدای شعر پاییز، یلدای عشق پنهان
یلدای کرسی و جمع، یلدای مهربانی/یلدای مهر پاییز، یلدای فصل فانی
یلداست این بهانه، انار و هندوانه/ما را به دور کرسی، با صبح و خانواده
یلدایت عاشقانه، پاییزت جاودانه/امید و عشق و ایمان باشد ابد به خانه
اینسان طبیب گوید، مشتاق صبح فرداست/اینرا حبیب داند تا صبح گرم فرداست
سرمای محفل[خ]انه، تا صبح گرمست ای جان/گوید طبیب[خ]انه، مشتاق مانی، اینسان
تا جان بتن بداری، گرمای این شبستان/مشتاق ماندنت تن! ایمن رسد بهاران
پیشاپیش یلداتون خوش و خرم.
شاعر: سجاد نوروزی"طبیبِ حبیب"
۲۸ آذر ۱۳۹۶
غمت را در دلم من مینشانم/وزین غم که ست با دلم بس شادمانم
ازین دل با تو با لب های خاموش/قصیده یا غزل میگویمت گوش
غزل های ازدرون قلب و جانم/تمناییست بتوست ای یار جانم
بگویم این چنین با قلب بیمار/دوای قلبم است این شعر و اشعار
اگر چون من نگویم شعر و اشعار/ز راه دیگری قلبم زند جار
اگر قلبم بود بیمار و بیچار/طبیبم را بود درمان و من چار
اگر من باشدم یار و حبیبش/به جسم و روح من هست او طبیبش
اگر او هست رقیبم تا طبیبم/به جسم و جان خود هستم رقیبش
طبیبان و حبیبان یار غارند/که جز با غم دل دیگر نخواهند
طبیبان را چنین با دل پر از یار/چنین آید دلی با غم پر اشعار
حبیبان را چنین غمبار قلبی/طبیبان را بوند درمان قلبی
طبیبی و حبیبی هر دو زیباست/که طب و حب بوند هم کفو و همراست
شاعر: سجاد نوروزی "طبیبِ حبیب"
دوشنبه ۲۰ آذر ۹۶
طبیب و حبیب محبوب خداییم/که خوبی های خود را خوب داریم
اگر همت بداریم و حمیت را ببانیم/ز او لطف و توجه برنتابیم
شاعر: سجاد نوروزی "طبیب حبیب"
ﮐﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺸﮑﺴﺖ/ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻭﯼ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻥ/ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻥ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ/ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﻏﻢ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﻝ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ/ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﺎﺵ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪگی/ﺗﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﻗﺎﺏ ﺑﻨﺪﮔﯽ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﮐﺎﺵ ﻫﺎ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ/ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ/ﺭﺩ ﭘﺎﯼ ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮد
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ/ﻻﺍﻗﻞ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ
ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻣﯿﭽﺮﺧﯿﺪ ﻭ ﻣﻦ/ﺑﺮﺗﻨﻢ ﻣﯿﺸﺪ ﮔﺸﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻫﻦ
ﺁﻥ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ، ﮐﻮﺩﮐﯽ ، ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺁﺏ/ﭘﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺍﺏ
ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﯽ/ﺩﻝ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ
ﻋﻤﺮ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ/ﺣﯿﻒ ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ
کاش میشد بی هیچ منت مهربانی ها کنیم/کاش میشد تنها با عشق زندگانی ها کنیم
شاعران ما باید این را یادمانی ها کنیم/ما و بی مهری هایم نابودمانی ها میکنیم
شاعر: سجاد نوروزی "طبیب حبیب"