غمت را در دلم من مینشانم/وزین غم که ست با دلم بس شادمانم
ازین دل با تو با لب های خاموش/قصیده یا غزل میگویمت گوش
غزل های ازدرون قلب و جانم/تمناییست بتوست ای یار جانم
بگویم این چنین با قلب بیمار/دوای قلبم است این شعر و اشعار
اگر چون من نگویم شعر و اشعار/ز راه دیگری قلبم زند جار
اگر قلبم بود بیمار و بیچار/طبیبم را بود درمان و من چار
اگر من باشدم یار و حبیبش/به جسم و روح من هست او طبیبش
اگر او هست رقیبم تا طبیبم/به جسم و جان خود هستم رقیبش
طبیبان و حبیبان یار غارند/که جز با غم دل دیگر نخواهند
طبیبان را چنین با دل پر از یار/چنین آید دلی با غم پر اشعار
حبیبان را چنین غمبار قلبی/طبیبان را بوند درمان قلبی
طبیبی و حبیبی هر دو زیباست/که طب و حب بوند هم کفو و همراست

شاعر: سجاد نوروزی "طبیبِ حبیب"
 دوشنبه ۲۰ آذر ۹۶