خوشا آنکس که در گیتی طبیب است/ زجان از بهر بیماران حبیب است

چو با علم و هنر هر دم قرین است/ به دنیا لذت و عشقش همین است

بدست آرد از آن شیرینی و کام/ نه آن شیرینی و شهدی که در جام

دوای درد بیماران چه باشد؟/ طبیب حال بیماران که باشد؟

هنرمندی که تلخی ها چشیده/ در این دنیا مرارت ها کشیده

لباس پاکی و تقوا چو پوشید/ کنون جام صبوری را بنوشید

بنی آدم اگر یابد ره خویش/ دما دم میکند درمان دل ریش

بکوشد اندرین عالم شب و روز/ که در عالم بود شمع شب افروز

نخواهد زین جهان مال و منالی/ بیابی در وجودش شور حالی

به دستانش کنون جام شفا بخش/ که دارد در جهان مانند اون نقش

شفا یابد اگر از دست او کس/ همین لذت برایش تا ابد بس

"طبیبا" دم به دم شکر خدا کن/ دل غمدیده را از غم رها کن
 

خوشا آنکس که در گیتی طبیب است


برگرفته از:

دیوان طبیب

اشعار پزشکی دفتر دوم

اثر: دکتر اکبر بهداد "طبیب" استاد جراحی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان