سجاد نوروزی

دلنوشته های سجاد نوروزی

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

طبیب، رقیب حبیب

طبیبی را به دل مهری فتاده/حبیبی را که در بستر فتاده
به فکر و عقل او مُهری بدادند/ به قلب و جان خود مهری فشانده
حبیبی را که او باشد طبیبش/به جسم و جان او باشد رقیبش
نباشد او رغیب پول و مالش/بباشد او رقیب جسم و جانش
درستی و سلامت رو به محبوب/همی خواهد که بیمارش بود خوب
لباس جان طبابت را که بپوشید/ز پول و مال دنیا چشم پوشید
به مُهر و مِهر و جان خود، طبیبم/که جسم و جان حبیبم را رقیبم
خدایا جان بده تا من طبیبم/به رغبت تا جان حبیبم را رقیبم
بمناسبت روز پزشک
شاعر:سجاد نوروزی "طبیب حبیب"
 
http://shereno.com/63391/57854/483223.html
 
 
روز پزشک
 
روز طبیب مبارک
"اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خودت نیستی، اگر متعلق به خودت هستی دیگر پزشک نیستی"
پ.ن:پس از گذشت یکماه و ۱۵ روز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

پاییز

پاییز mmd

 امروز اول پاییز
پیاده روهای سنگ فرش تنهایی را قدم زده ام
کوچه های سرد، بی عابر را گذشته ام
در دل هایم را با خودم نجوا کرده ام..
مشق های بی کسیم را، در دفتر صدبرگ
صدبار مشق کرده ام...
همچون قناری محبوس در قفس
بغض راه گلویم را سد کرد و آواز نخوانده ام
تنها از لای میله ها خیره ام، به پهنای دشتی که حسرت پرواز در آن
سال هاست در دلم نبض تند و پرطپش است.
امروز اول پاییز
یادم بماند که بدنیا آمده ام
یادم بماند که زنده ام
یادم بماند هنوز باید زندگی کنم
یادم بماند خزان بی بازگشت برای همیشه از آن من است...
امروز اول پاییز
هوا ابری است
آسمان ابر است یا چشمان من نمی دانم
همه جا را مه گرفته
هوای باریدن دارد
قاب آسمان میان چشمانم...

"شیرین صفری"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی