سجاد نوروزی

دلنوشته های سجاد نوروزی

۴۹ مطلب توسط «سجاد نوروزی» ثبت شده است

نامه ای به مولایم

نامه ای از یک خطا کار به امام عصر(عج)

آقای من سلام

منم،همان که در به در دنبال شما میگردد و تنها نشان از بی نشانیه شما می یابد.

من اهل زمینم ;خاکی، بی کس و بی ریا شاید هم با ریا نمی دانم که چه هستم ولی می دانم که دلی دارم که سرچشمه و نشآت گرفته از دلی پاک است و سبب شده تا پاکی همواره همراه من باشد حتی در اوج گناه و شاید هم همین دل باعث می شده که گاه گاه دست از گناه بردارم .

عزیز دل زهرا

نمی دانم که چه می خواهم ولی می دانم که هنوز دلم به دنبال شما می گردد در هر کجا که فکرش را بکنید شاید به خاطر همین دل پاک است که پی شماهستم .

البته این را هم بگویم آن دل پاک حالا با خال های سیاه به دلی خاکستری و غبار آلود بیشتر شباهت دارد .

مولای من

خطا کارم شرم دارم که نامی از گناهانم ببرم اما می دانم که میدانی گناهانم را،خوب البته حجتی دیگر شاهدی دیگر چه می توان گفت از صفاتت که هر چه بگویم باز کم است .

آقای من

پروردگار بزرگ گناهانم را با پرده ای پوشانده تا کسی آگاهی از آنان پیدا نکند تا من سرتا پا تقصیر خجل از گناهان در برابر مخلوقش نشوم اما همین ستار العیوبی ربم خجلم کرده .

کاش روزی بیاید که که در برابر ستارالعیوبی خالقم من هم به پاس از بزرگی او دست به گناه نبرم به امیدش .

کاش روزی بیاید که شما تکیه بر خانه کعبه بزنید و فریاد انا المنتقم، انا المهدی، انا بقیة الله سر دهید و ما آن روز بی گناه در پشت شما در کاروان و لشگر شما باشیم .



خداوندا می خواهم دوباره متولد شوم

این شب ها بهترین زمان برای تولدی دوباره است

خدایا وقتی به گناهانم فکر می کنم دلم می گیرد.

وقتی به بلاها فکر می کنم دلم می گیرد.

وقتی به زندگیم فکر می کنم دلم می گیرد .

وقتی به خطاهایم فکر می کنم دلم می گیرد .

وقتی به سخنان گزافه ام فکر می کنم دلم می گیرد .

وفتی به سیرت گناه آلودم فکر می کنم دلم می گیرد .

وقتی به خیانت هایی که در حق خودم روا داشتم فکز می کنم دلم می گیرد.

و در مقابل

وقتی به عظمتت فکر می کنم آرامش می گیرم .

وقتی به رحمانیتت فکر می کنم آرامش می گیرم .

وقتی به فضلت فکر می کنم آرامش می گیرم .

وقتی به ستاریتت فکر می کنم آرامش می یابم .

وقتی به مغفرتت فکر می کنم احساس تولد دوباره می کنم.

ای خدا این شب ها می خواهم با دلی پاک به درگاه تو آیم و در مورد چیز هایی که می دانی و از آنها آگاهی اعتراف کنم و با پای خود به درگاه تو آیم تا شاید از جرم من بکاهی و شک ندارم که اینقدر خوبی که وقتی حلقه زدن اشک را در چشمانم احساس می کنی می فرمایی : ای فرشتگان من گناهان او را مانند بچه ای که از نو متولد شده است بریزید که من طاقت گریه بنده ام را ندارم این همان بنده ایست که هنوز هم با تمام گناهانش امید فضل مرا از دست نداده و دست نیاز به سویم دراز کرده است دستهایش را خالی نگدارید.

هر چه قدر از فضل تو بگویم می دانم بسیار اندک است می دانم به من فطرتی پاک و روحی صیقل داده شده دادی و به من سخت افزاری دادی تا سیرت پاک را بسازم و من قدر این نعمات را ندانستم و بجای سیرت پاک سیرتی آلوده را به درگاه تو آورده ام ، ولی ای خدای بزرگوار این گناهان را به بادافره من نگیر و این بار هم زمن بگذر .

خدایا، ای پروردگار همیشه در صحنه

امسال را سال ظهور بقیه الله الاعظم حضرت مهدی (عج) قرار بده.

مقدرات امسال ما را به بهترین حالات مغیر کن

کمکمان کن در مباحث الهی و فکری ، سیاسی سر آمد کافران و منافقان و کور دلان گردیم تا نگذاریم با خضعبلاتشان اعتقاداتمان را زیر سوال ببرند .

امسال را سال نابودی دشمنان ، منافقان ، فاسدان ، آشوب گران و فتنه گران قرار بده .

در دنیا تحمل سوختن چند قطره آب جوش راهم نداریم مارا از عذاب آتش سوزان در امان دار.

ای نرم کننده آهن برای حضرت داود (علیه السلام) دل های ما را هم برای پذیرش نور ایمان نرم کن.

برکت و پیشرفت را در مقدرات امسال ما درج کن

به حق همین شب عزیز عافیت که همان سلامتی باشد را بر همه مسلمین جهان ارزانی دار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

هنوزم میشه یه احساسی بین ما باشه

من هنوزم حس میکنم یه احساسی میتونه بین ما دوتا باشه
هنوزم میشه هر روز صبح دوتا چشمام به عشق دیدن تو وا شه

 

من هنوز درگیر اون روزام من هنوز درگیر خاطراتم
من دوست دارم تا همیشه با تو باشم

 

هنوزم میشه یه احساسی ما بین ما باشه
نباید قلبت از من جدا باشه

 

هنوزم پیش تو میلرزه دستم معلومه هنوزم به تو وابستم
هنوزم میشه کنارت آروم بود مثه دیوونه ها تا صبح تو بارون موند

 

هنوزم پیشت حس میشه آرامش من این حسو میخوامش
وقتی روت اینجوری حساسم معلومه یه حسی هست بازم

 

مگه دیوونم که بگذرم بذارم برم
وقتی کنار تو آسونه سختی هر لحظه کنارمونه خوشبختی

 

مگه دیوونم که بگذرم بذارم برم
من هنوز درگیر اون روزام من هنوز درگیر خاطراتم

 

من دوست دارم تا همیشه با تو باشم
هنوزم میشه یه احساسی ما بین ما باشه

 

نباید قلبت از من جدا باشه
هنوزم پیش تو میلرزه دستم معلومه هنوزم به تو وابستم

 

هنوزم میشه کنارت آروم بود مثه دیوونه ها تا صبح تو بارون موند
هنوزم پیشت حس میشه آرامش من این حسو میخوامش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم

به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید یه حس تازه پیدا شه
یه راهی رو به من وا کن تو این بیراهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما – یه مایی هنوزم هست

به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
تو هم شاید شبیه من تو این برزخ گرفتاری
تو هم شاید نمیدونی چه احساسی به من داری
گریزی جز شکستن نیست منم مثل تو میدونم
نگو باید برید از عشق نی میتونی نه میتونم

به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
تو هم شاید شبیه من تو این برزخ گرفتاری
تو هم شاید نمیدونی چه احساسی به من داری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

باید یه حس تازه ای ما بین ما باشه...

پاییزم انگار از موندن پشیمونه یلدا شروع قصه ی خوب زمستونه

قلبی که عاشق شد تو فصل سرد عشق از رفتن بارون پاییزی هراسونه

باید یه حس تازه ای مابین ما باشه روزای خوبی بعد از این ها پیش رو مونه

آسون نبود اما من بغضمو خوردم این سختی ها حالا با تو چه آسونه

این سختی ها حالا با تو چه آسونه

پاییزم انگار از موندن پشیمونه یلدا شروع قصه ی خوب زمستونه

پاییز فصل عاشقی بود و نفهمیدی این راز پشت تیره گی ابر میمونه

باید یه حس تازه ای مابین ما باشه روزای خوبی بعد از این ها پیش رو مونه

آسون نبود اما من بغضمو خوردم این سختی ها حالا با تو چه آسونه

این سختی ها حالا با تو چه آسونه

باید یه حس تازه ای مابین ما باشه روزای خوبی بعد از این ها پیش رو مونه

آسون نبود اما من بغضمو خوردم این سختی ها حالا با تو چه آسونه

این سختی ها حالا با تو چه آسونه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

I believe in my dreams

I am a believer. I believe in everything and everyone. I believe in my dreams…my fantasies…..my goals……and I believe in Myself.

I believe that everything is possible.
I believe in True Love and unwritten love stories ……waiting for me to make them happen.
I believe in loyalty. I believe in commitment.
I believe in partnership. I believe in friendship.
I believe I own the Universe and I rule it.
I believe in butterflies in my stomach.
I believe in pain. I believe in tears.
I believe in hugs.
I believe in Angels.
I believe in numbers.
I believe in laughter.
I believe in You even though you don’t believe in Me.
I believe in Us.
You may call me naive….but I’m telling you…..I AM A BELIEVER!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

شعری زیبا

نفر هست که میدونم میشنوه درده دلامو
میگیره دستمو اروم همیشه داره هوامو

یه نفر هست ک امیدم رو نمیذاره بمیره
شب و روزش بشم اینجا توی این سینه اسیره

وقتی دل دادی میفهمی عاشقی دردی قشنگه
دور خونه ی عزیزت وقتی میگردی قشنگه

نمیذاره پا بذاره توی چشمای تو بارون
پشت تو کوهه نمیری وقتی پرمیکشی بااون

 پر میکشی با اون

یه نفر هست که محاله منو جایی جا بذاره
تا ببینه بی قرارم می بینم اون بی قراره

من هنوز چیزی نگفتم همه حرفامو میدونه
تا میاد از توی چشمام خودشو زود میرسونه

وقتی دل دادی میفهمی عاشقی دردی قشنگه
دور خونه ی عزیزت وقتی میگردی قشنگه

نمیذاره پا بذاره توی چشمای تو بارون
پشت تو کوهه نمیری وقتی پرمیکشی بااون

پر میکشی با اون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان/در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان

ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
این بانگها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
هر لحظه ای نفس و نفس سر می کشد درلا مکان
*************************
زین شمع های سرنگون زین پرده های نیلگون
خلقی عجب آید برون تا غیبها گردد عیان
زین چرخ دولابی ترا آمدگران خوابی ترا
فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران
*************************
ای دل سوی دلدار شو ای یار سوی یار شو
ای پاسبان بیدار شو خفته نشاید پاسبان
هرسوی شمع و مشعله هرسوی بانگ و مشغله
کامشب جهان حامله زاید جهان جاودان
*************************
تو گل بدی و دل شدی جاهل بدی عاقل شدی
آنکو کشیدت اینچنین آنسو کشاند کهکشان
درکف ندارم سنگ من باکس ندارم جنگ من
با کس نگیرم تنگ من زیرا خوشم چون گلستان
*************************
پس خشم من زان سربود وز عالم دیگر بود
اینسو جهان آنسو جهان بنشسته من بر آستان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

شعری زیبا و پر مفهوم از استاد سخن سعدی

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم/حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری/که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم/که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد/که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم

هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی/مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم
گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت/مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم

گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد/گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم
مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان/چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم

من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم/مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم
گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم/تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم

نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی/همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی/که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان/ کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان/کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان

بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم/کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان

دل داده را ملامت گفتن چه سود دارد/می‌باید این نصیحت کردن به دلستانان

دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو/تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان

من ترک مهر اینان در خود نمی‌شناسم/بگذار تا بیاید بر من جفای آنان

روشن روان عاشق از تیره شب ننالد/داند که روز گردد روزی شب شبانان

باور مکن که من دست از دامنت بدارم/شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان

چشم از تو برنگیرم ور می‌کشد رقیبم/مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم/همچون زمام اشتر بر دست ساربانان

شکرفروش مصری حال مگس چه داند/این دست شوق بر سر وان آستین فشانان

شاید که آستینت بر سر زنند سعدی/تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان/کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

چرخ ها را زده ام آمده ام خانه تو/ خودمانیم کسی جز تو نفهمید مرا

اشعار مناجات با خدا
گرچه بار گنهم بُرده به تبعید مرا/ باز با روی سیه یار پسندید مرا
با روی باز چنان بُرد در آغوش خودش/ اصلا انگار گنه کار نمی‌دید مرا
چرخ‌ها را زده ام آمده ام خانه‌ی تو/ خودمانیم کسی جز تو نفهمید مرا
بس که از بوی بد معصیتم بیزارند/ یکی از لطف خود احوال، نپرسید مرا
نام رحمن و رحیم تو به من جرات داد/ حال، دست خودتان هست نبخشید مرا
صاحب سفره کریم است که در وقت سحر/ بنشاند بغلِ مرجع تقلید مرا
حُکم کردند بگویید سر سفره علی/ یعنی از ناحیه‌ی او بپسندید مرا
ساده آن است که بر سینه زدن سنگ علی/ تا به سنگ محک یار بسنجید مرا
حتم دارم که خدا محض گُل روی حسین/ می برد کرببلا تا به شب عید مرا
آخر ماه عوض اینکه بگویید برو/ پای شش گوشه‌ی ارباب ببندید مرا
هر حسینی که به روی لب من می‌آید/ از دل عرش کُند فاطمه تمجید مرا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سجاد نوروزی