به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید یه حس تازه پیدا شه
یه راهی رو به من وا کن تو این بیراهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما – یه مایی هنوزم هست
به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
تو هم شاید شبیه من تو این برزخ گرفتاری
تو هم شاید نمیدونی چه احساسی به من داری
گریزی جز شکستن نیست منم مثل تو میدونم
نگو باید برید از عشق نی میتونی نه میتونم
به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
تو هم شاید شبیه من تو این برزخ گرفتاری
تو هم شاید نمیدونی چه احساسی به من داری